- امیرحسین نمازی
- 0.0
- Reading Time: 10 minutes
- تخطی از پلن معاملاتی
- ژورنال ترید

امیرحسین نمازی
تریدر و تحلیلگر بازارهای مالی
از کاکپیت هواپیما به چارت رسیدم ؛ هردوش به انضباط،دید وسیع و پذیرش خطا نیاز دارند و من خلبانی هستم که قبل از هر ترید مسیر را با نقشه و منطق میسنجه. بازار مثل آسمان بیرحمه ، بیرحم برای بیاحتیاطها.اینجا هستم تا از دانش و تجربهام براتون بگم.

آنچه خواهید خواند:
تخطی از پلن معاملاتی
امروز یک معامله فروش روی جفتارز یورو به دلار (EUR/USD) انجام دادم که نتیجهی جالبی داشت: ضرر. نه به خاطر بازار، بلکه به خاطر اینکه از پلن معاملاتیام فاصله گرفتم.
گاهی فکر میکنیم «این یک استثناست» و میتوانیم قوانین خودمان را نادیده بگیریم، اما تجربه امروز یادآوری کرد که هر تخطی کوچک از پلن معاملاتی، حتی در یک معامله کوتاه، میتواند هزینهساز باشد.
در این نوشته قصد دارم تجربه شخصی خودم را با شما به اشتراک بگذارم و نشان دهم چرا پایبندی به پلن، نه فقط یک توصیه، بلکه ستون اصلی هر ترید موفق است.
وقتی از پلنم فاصله گرفتم
گاهی پیش میآید که چند روز پیدر پی معاملاتتان با سود بسته میشود. این موضوع میتواند حس کاذبی از غرور و افتخار در ناخودآگاهتان ایجاد کند و عملکردتان در روزهای بعد را کاهش دهد.
این تجربه شخصی من است: وقتی چند روز بهصورت برنامهریزیشده و طبق پلنم معامله میکنم و سودهای خوبی از بازار میگیرم، بهطور ناخودآگاه وارد دوری میشوم که غرور و اعتماد به نفس به سراغم میآیند. پردهای جلوی چشمهایم میافتد که باعث میشود دیگر بازار را همانطور که هست مطالعه نکنم و آنچه خودم دوست دارم از بازار برداشت کنم و روی نظر خودم پافشاری کنم.
چرا؟ واضح است: چون چند روز پشت سر هم احساس کردهام که بر بازار مسلط هستم. حالا با این ذهنیت که «من یکی از بهترین تریدرهای دنیا هستم»، جلوی چارت مینشینم و حواسم از واقعیت بازار پرت میشود. فکر میکنم همانطور که چند روز پشت سر هم موفق شدم، دوباره هم میتوانم این کار را بکنم. حتی با تصور اینکه بازار را سورپرایز کنم و از آن یک ریوارد ده بگیرم.
اما واقعیت این است: بازار با هیچکس شوخی ندارد. هیچ تضمینی نیست که موفقیتهای قبلی، دوباره تکرار شوند. این ذهنیت و غرور، دقیقاً همان چیزی است که میتواند باعث اشتباه و ضرر شود.
اما ماجرا از چه قرار بود؟
صبح امروز جلوی چارت نشستم و متوجه شدم بازار از عصر دیروز وارد یک روند صعودی نسبتاً شارپی شده است. قیمت نزدیک به سقف الگوی رنجی بود که قبلاً از آن نقطه بازار دچار ریزش شده بود؛ از نگاه اسمارت مانی، این سقف نزدیک به یک پیوت (سقف در روند نزولی) بود که ریجکشن بلاک هم داشت.
بار دومی بود که قیمت به سمت این ناحیه حرکت میکرد؛ مارکت از دور طوری به نظر میرسید که گویا یک الگوی رنج تثبیت شده ساخته است. با خودم گفتم: «این بار قیمت سقف قبلی را خواهد زد و نقدینگی پشت آن سقف همراه با ناحیه ریجکت شده دست به دست هم خواهند داد تا از آنجا دوباره شاهد ریزش باشیم.» بنابراین، به نظر من بهترین فرصت برای فروش بود و انتظار ریوارد بزرگی هم داشتم. درواقع میخواستم یک معامله با ماهیت RVS انجام بدم که خودش در دیدگاه معاملاتی من یک معامله TNT از ساختار بزرگتر بود؛ درواقع نگاه اصلی به ساختار مارکت درست بود و آنجا در حقیقت یک ناحیه با نقدینگی نسبتاً خوبی بود.
در اولین واکنش بازار به آن ناحیه، فروش کمریسک خودم را اجرا کردم و در پولبک حجم دیگری اضافه کردم. سپس برای مدیریت ریسکِ هر دو معامله که ریواردهایی به ترتیب ۱۰ و ۸ داشتند؛ یک معامله دیگر با ریوارد ۲ باز کردم تا بتوانم آنها را سریعاً ریسک فری کنم. در مجموع، سه معامله با مجموع ریسک حدود یک درصد از حساب اجرا شد.
اما در اعماق وجودم یک صدای بلند فریاد میکشید و خودش را به در و دیوار میزد. با این حال، هیچ توجهی نکردم و به خودم گفتم: «آره، دقیقاً همان ستاپی است که سود خوبی خواهد داد.»
عجب بازاری داریم امروز! به به…
[چند دقیقه بعد]
عجب گندی زدم امروز! اه اه …

چرا رعایت پلن معاملاتی و مدیریت احساسات، تفاوت بین سود و ضرر در ترید را رقم میزند؟
ترید کردن همیشه فقط اجرای تحلیل و ورود به معاملات نیست. حتی حرفهایترین تریدرها هم گاهی وسوسه میشوند تا معاملاتی خارج از پلن خود انجام دهند. وسوسه شدن ایرادی ندارد؛ بلکه بخشی طبیعی از ذهن انسان است، اما اینکه بتوانید به آن وسوسه غلبه کنید، یک ظرافت ذهنی و نشانه تسلط واقعی بر خودتان و سبک معاملاتیتات است.
تجربه شخصی ترید به من نشان داده است که چند عامل ساده، اما کلیدی، میتوانند تفاوت بین یک تریدر موفق و یک تریدر معمولی را رقم بزنند. که برای شما آنها را لیست کردم.
رعایت پلن معاملاتی
اولین و شاید مهمترین عامل، رعایت پلن معاملاتی است. پلن معاملاتی نه یک محدودیت خشک، بلکه یک نقشه راه است که کمک میکند در میان آشفتگی بازار، تصمیمهایت را بر اساس منطق و تحلیل بگیری و نه احساسات لحظهای. وقتی از پلن فاصله میگیری، حتی اگر تحلیلهای تکنیکال درست باشند، احتمال اشتباه بالا میرود، چون ذهن تو تحت تأثیر هیجانها و غرور قرار میگیرد.
نظم در ترید
دومین عامل، نظم در ترید است. نظم یعنی اینکه بدون در نظر گرفتن سود یا ضررهای کوتاهمدت، هر روز با یک روال مشخص و مطابق پلن وارد بازار شوی. این نظم به تو کمک میکند ذهن خود را برای واکنشهای صحیح تمرین دهی و از تصمیمهای هیجانی جلوگیری کنی. حتی زمانی که بازار بهظاهر فرصتهای جذاب ارائه میدهد، نظم است که تو را از اشتباه باز میدارد و اجازه نمیدهد که احساسات تصمیمگیرنده اصلی شوند.

مدیریت احساسات در معامله
مدیریت احساسات در معامله عامل سوم و به شدت حیاتی است. من خودم بارها تجربه کردهام که بعد از چند روز سود متوالی، غرور و اعتماد به نفس کاذب سراغم آمده و پردهای جلوی دیدن واقعیت بازار کشیده است. در این لحظات، ذهن میخواهد باور کند که «میتوانم دوباره همان سودها را تکرار کنم»، و این دقیقاً همان لحظهای است که باید به خودت یادآوری کنی: بازار با هیچ کس شوخی ندارد. مدیریت احساسات یعنی تشخیص همین لحظات وسوسه و تصمیمگیری آگاهانه برای پایبندی به پلن، حتی وقتی بخشی از وجودت میخواهد خلاف آن عمل کند.
پایبندی به استراتژی
پایبندی به استراتژی هم مکمل همان نظم و مدیریت احساسات است. استراتژی، فراتر از یک روش معامله، چارچوبی است که تو را در مسیر درست نگه میدارد. پایبندی به استراتژی یعنی قبول این که ممکن است گاهی معاملات کوتاهمدت موفقیتآمیز نباشند، اما در طولانیمدت، همان چارچوب منطق و نظم، سودآور خواهد بود. وقتی پایبند استراتژی هستی، حتی ضررهای کوچک، تجربه و درس میشوند و نه شکست.
ژورنال ترید
یک ابزار فوقالعاده دیگر که به تو کمک میکند کنترل بیشتری روی معاملههایت داشته باشی، ژورنال ترید است. ثبت دقیق هر معامله، علت ورود، نقطه خروج، ریسک و احساسات لحظهای، نه تنها باعث میشود تجربه شخصی تریدت ملموستر شود، بلکه با مرور ژورنال میتوانی اشتباهات مکرر را شناسایی و اصلاح کنی. ژورنال مثل یک آیینه شفاف است که واقعیت رفتار تو در بازار را نشان میدهد و جلوی تصمیمهای هیجانی و غیرمنطقی را میگیرد.
خود من هر روز، معاملاتم را به روشهای متفاوت ژورنال میکنم. این کار فقط ثبت عدد و رقم نیست، بلکه فرصتی است برای شناخت عمیقتر خودم و درک بهتر بازار. وقتی جلوی مانیتور مینشینم و معاملهای باز میکنم، همزمان از خودم و صفحه چارت فیلم تهیه میکنم تا بعداً بتوانم رفتار و تصمیمهایم را دوباره مرور کنم.
اما این همه ماجرا نیست؛ یک دفتر همیشه جلوی دستم هست که افکار و احساسات لحظهایام را در آن مینویسم. هر ترید، داستانی دارد: چه چیزی باعث شد وارد شوم؟ چه احساسی در لحظه ورود داشتم؟ آیا تحت تأثیر هیجان یا غرور بودم؟ ثبت این جزئیات به من کمک میکند تا الگوهای ذهنی خودم را بشناسم و از اشتباهات تکراری جلوگیری کنم.
برای نظم بیشتر، یک برگه آگاهی از احساسات و حال روزم تهیه کردهام؛ فرم اینترنتیای که برای هر معامله باید آن را تکمیل کنم. این فرم به من امکان میدهد نه تنها روند معاملاتم، بلکه وضعیت ذهنی و عاطفیام را نیز رصد کنم. به عبارت دیگر، من نه تنها بر بازار، بلکه بر خودم نظارت دارم و این تمرین روزانه به تدریج ذهنم را منظم، صبور و آماده تصمیمگیری آگاهانه میکند.
یکی از دلایل اصلی که تصمیم گرفتم سوداگری را بنیان بگذارم، همین تجربهها و ژورنالهایم بود. دوست داشتم این فرآیند را با دیگران به اشتراک بگذارم؛ شاید تجربههای واقعی من بتواند به تریدرهای دیگر کمک کند تا کمتر دچار خطاهای معاملاتی شوند و بهتر بتوانند احساسات و تصمیمهایشان را مدیریت کنند. هدف من این نیست که راه صد ساله را به دیگران نشان دهم، بلکه میخواهم چراغ کوچکی باشم که مسیر یادگیری و نظم در ترید را روشن میکند.
ژورنالنویسی برای من فراتر از یک تکنیک است؛ تبدیل به یک عادت، یک فلسفه و یک ابزار قدرتمند برای رشد شخصی و حرفهای شده است. وقتی معاملاتت را ثبت میکنی، افکارت را مستند میکنی و احساساتت را تحلیل میکنی، در واقع قدرت تصمیمگیریات را دو برابر کردهای. و وقتی این تجربهها را با دیگران به اشتراک میگذاری، نه تنها به خودت، بلکه به جامعه تریدرها کمک میکنی تا مسیر موفقیت کوتاهتر و مطمئنتر شود.
سخن آخر
عادتسازی در معاملهگری، فرآیندی نیست که در یک شب، یا حتی یک ماه به ثمر برسد. عادتها، آرامآرام و در طول زمان شکل میگیرند؛ در تکرارهای کوچک، در روزهای سخت، و در لحظاتی که انجامشان از همیشه دشوارتر است.
مثلاً همین امروز، بهخاطر اشتباهی که در معاملهام مرتکب شدم، تمام روزم را در آستانهی خراب شدن دیدم. ذهنم مدام میپرسید: چرا این کار را کردی؟ چرا آن کار را نکردی؟ چرا فلان؟ چرا بهمان؟
اما بعد از چند دقیقه سکوت و چند نفس عمیق، متوجه شدم که دارم بهخاطر یک اشتباه، باقی روزم را هم از خودم میگیرم. بهجای جبران، خودم را قضاوت میکردم. بهجای رشد، درجا میزدم.
پس دوباره به خودم برگشتم؛ نشستم، مرور کردم، و طبق عادتهای روزانهام مابقی روز را پیش بردم.
اشتباه برای همه است. انسانیم، و ممکنالخطا.
اما اینکه بعد از اشتباه، از زیر بار مسئولیتش فرار کنیم، از آن درس نگیریم، و اجازه بدهیم تجربهی تلخ یک معامله، بر تمام روز و زندگیمان سایه بیندازد، یعنی نه تنها بازی معاملهگری، بلکه بازی زندگی را باختهایم.
پس با معاملات اشتباه خود، زندگی را به کام خود و اطرافیانتان تلخ نکنید. از معاملات بد خود بیاموزید، تحلیلشان کنید، و جلو بروید.
ما نباید از دیگران باهوشتر باشیم، بلکه باید از آنها منضبطتر باشیم.
وارن بافت
نکته آخر:
تجربه شخصی من بارها ثابت کرده است که هیچ ابزار جادویی و هیچ سبک تحلیلیای، جای نظم و مدیریت احساسات را نمیگیرد. شاید یک معامله خارج از پلن بهظاهر سودآور به نظر برسد، اما همین سود کوتاهمدت میتواند ذهن شما را گرفتار غرور و وسوسه کند و زمینه ضررهای بزرگ آینده را فراهم آورد.
پس چه چیزی به موفقیت یک تریدر کمک میکند؟ پاسخ ساده است:
رعایت پلن معاملاتی، نظم در ترید، مدیریت احساسات در معامله، پایبندی به استراتژی و ثبت دقیق تجربهها در ژورنال ترید.
این عوامل با هم ترکیب میشوند تا نه تنها سود معاملاتتان افزایش یابد، بلکه ذهن شما نیز به تدریج به یک ابزار دقیق و منضبط تبدیل شود.
در پایان، اگر این نوشته برایت مفید بود، خوشحال میشوم نظرت را در بخش برداشتها برایم بنویسی.
به اشتراک گذاشتن تجربهها، کوچکترین اما ارزشمندترین کاری است که میتوانیم برای رشد خود و دیگر تریدرها انجام دهیم.
دم شما گرم | امیرحسین نمازی